گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

پسندیده مرو را در همه کار

دلش هرگز ازو نادیده آزار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

چو نپسندی ستم را از ستمگار

مکن تو نیز هرگز بر ستم کار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

به بهروزی امید دل قوی دار

که فرمانت بود با بخت تو یار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

قبای رومی و زربفت دستار

دگر گونه جز این تشریف بسیار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

نباشد بس عجب کامسال هموار

درختش مدح خواجه آورد بار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

همی دانست سلطان جهاندار

که در دست که باید کردن این کار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

گروهی بسته در زندان به تیمار

گروهی مهر گشته بر سر دار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

شَهَنشَه نیز هم رفته بِدین کار؛

به زینتها و زیورهای شَهوار.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو

 

بسی کرد آفرین بر پاک دادار؛

چو بر دیوِ دُژَم نفرین بسیار.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

چو بدفرجام خواهد بُد یکی کار

هم از آغاز او آید پدیدار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

چو خواهد بود بر شاخ اندکی بار

به نوروزان بود بر، گلْش دیدار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

قبا و موزه و رانین و دستار

به رنگ نیل کرده بود هموار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

نمازش برد و پوزش خواست بسیار

که پیشت آمدم بر پشت رهوار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

هر آن کاری که باشد نام‌بُردار

شهنشه مر مرا فرماید آن کار

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

به زیورها و گوهرهای شهوار

طرایفها و دیباهای زرکار

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۹۵
sunny dark_mode