×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
بجوشیدند گردان و سواران
چو از شاخ درختان نوبهاران
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
کجا روی تو باشد چون بهاران
بهاران را بباید ابر و باران
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
همی ریزم برو سیل بهاران
که دید آتش فزاینده ز باران
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
درود از من فزون از قطر باران
بر آن ماه من و شاه سواران
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر
به پیش اندر گروهی شمعداران
گروهی خادمان و پیشکاران
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۷ - بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان
چو از گوهر همی بارید باران
شکفته گشت بختش را بهاران
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
به گاه نام جستن تیر باران
چنان رانی که برگ گل بهاران