فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
کنون کان ماه را یزدان به من داد
نخواهم کاو بود در ماه آباد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
مدار او را به بوم ماه آباد
سوی مروش گُسی کن با دل شاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
که زردا زرد باد آن کت فرستاد
بدین فرزانگی و دانش و داد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
دل سنگین به بوم ماه بنهاد
همی ناید به بوم مرو آباد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
بگو چون آمدی از ماه آباد
نه شادی از پیام خویش یا شاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۴ - خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ
یکایک را به نامه آگهی داد
که خواهم شد به بوم ماه آباد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
تو گفتی ناگهان دو کوه پولاد
در آن صحرا به یکدیگر درافتاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
ز صفّ خویش بیرون تاخت چون باد
چو آتش در سپاه دشمن افتاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
مرا تا هست سرو خویش و شمشاد
چرا آرم ز بید دیگران یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
میان ما چو این کینه درافتاد
نباشد نیز ما را دل به هم شاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
برفت و شاه را زو آگهی داد
شنیده کرد یک یک پیش او یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
کجا آن شب که ویرو بود داماد
به دامادیش هر کس خرم و شاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
ز بس سختی که آمد پیش داماد
بشد داماد را دامادی از یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
بدان کز بخت من بود اینکه داماد
نگشت از ویس و از پیوند او شاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
چو نام بند من بر ویس افتاد
ازو شادی نبیند هیچ داماد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
به شهرو خواسته چندان فرستاد
که نتوان کرد آن در دفتری یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
چو گردون دیو شب را بند بگشاد
پس آنگه ماه تابان را بدو داد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
دو ماهی راست چون دو خیک پر باد
یکی بط گردنش چون سرو آزاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
شهنشه را از آن دلبر خبر داد
که مشکین بود خاک و عنبرین باد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
به راه اندر همی شد خرم و شاد
جفاهای جهانش رفته از یاد