×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
نه خم زلفکانم گشت بی تاب
نه در اندر دهانم گشت بی آب
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
ز گریه کرد چشم خویش پر آب
به رخ بر، اشک او چون دُرّ خوشاب
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
الا ای دایه همچون باد بشتاب
نگارین دلبرم را زود دریاب
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
بشد ویس و بشد ماه جهان تاب
دلش پر آتش و دیده پر از آب
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد
چنین تنها خرامیدم ز گوراب
شتابان همچو از کهسار سیلاب
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
گهی از وی غریبان را دهم آب
گهی یاقوت و مروارید خوشاب
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
چو دریا کرد چشمم را ز بس آب
کنون در آب چشمم غرقه شد خواب
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
سخنهایی بگفت از جان پُر تاب
که شاید گر نویسندش به زر آب