گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - ایضا در مرثیه

 

مه اوج سیادت میر جعفر

ز علم جعفری چون کامجو شد

به ملک دانش از نوسکه‌ای زد

که نقد علم ازو بس تازه رو شد

چو باد آن گاه راه کعبه سر کرد

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۷

 

نمودیم این دو در وقف از ره صدق

برین مسجد که نورش رفته تا سقف

چو تاریخش طلب کردند گفتم

برین مسجد نمودیم این دو در وقف

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳

 

همان اوج دولت شاه یحیی

که پروازش گذشت از ذروهٔ ماه

به تنگ آمد دلش ناگه ازین بوم

ز هم پروازی اقران و اشباه

چو بود از زمرهٔ همت بلندان

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶

 

زهی بر حشمت گردون اساست

ز حیرت دیدهٔ افلاک خیره

به من لطف دی و امروزت آخر

چه باشد گر بود بر یک و تیره

نمائی گر به جای لطف موعود

[...]

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode