گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

من آن صیدم که صیادم جنونست

نشاط افزای جانم خاک و خونست

برات ما بر آن کشور نوشتند

که از آوازه مستی مصونست

به بزم عشق کانجا شرم ساقیست

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

غم عشقت به عالم در نگنجد

بلی این روح در پیکر نگنجد

دلم از مهر غم پرگشت چندان

که ترسم غم در آن دیگر نگنجد

شهید خنجر شوق تو چندان

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

سر و برگ من محزون نداری

غم آشفته حالان چون نداری

در آن کاکل که اقلیم جنونست

ز عقل آشفته‌تر مجنون نداری

از آن نرگس کش از ناز آفریدند

[...]

فصیحی هروی
 
 
sunny dark_mode