گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - مدح ملک اعظم اسپهبد مازندران

 

کهینه چاوش درگاه قیصر رومت

کمینه هندوک بام زنگی شامت

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳

 

چه لطف بود که ناگاه رَشحِهٔ قَلَمَت

حقوقِ خدمتِ ما عرضه کرد بر کرمت

به نوکِ خامه رقم کرده‌ای سلامِ مرا

که کارخانهٔ دوران مباد بی رَقَمَت

نگویم از منِ بی‌دل به سهو کردی یاد

[...]

حافظ
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

گذر فتاد به سر وقت کشتگان غمت

هزار جان گرامی فدای هر قدمت

فکند سرو قدت بر من از کرم سایه

مباد از سر من دور سایه کرمت

به یک نگاه تو رستم ز ننگ هستی خویش

[...]

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳ - تتبع خواجه

 

چو سرخوشم دگر ای پیر دیر از کرمت

خوش است گر سر خود بر ندارم از قدمت

چه عیب دم‌به‌دم ار خاک کوی دیر شوم

ز نشئه‌ای که دهد بادهای دم‌به‌دمت

گناه آتش عشق ای فرشته پر منویس

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

نمود در ره امت تحمل زحمت

که تا کنند تلافی به عترتش امت

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)

 

جواب داد که ای خانواده عصمت

مراست عرض نهانی به شافع امت

صامت بروجردی