منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸
به فال نیک و به روز مبارک شنبد
نبیذگیر و مده روزگار نیک به بد
به دین موسی امروز خوشترست نبیذ
بخور موافقتش را نبیذ نو شنبد
اگر توانی یکشنبد از صبوحی کن
[...]

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۶
جهان چو چشم نگاران خرگهی گردد
که از خمار شبانه نشاط خواب کنند

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۵ - زن سعد
دو دسته کاغذ سعدی نواختم فرمود
بحسب خواجه مؤید شهاب دین احمد
اگر بمدح محمد همه سیه نکنم
هزار . . .یر خر اندر . . . س زن اسعد

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بآه ازاین قفس آبگون برارم گرد
باشک از ین کره آتشین برارم دود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بمنجنیق بلاپشت عیش من بشکست
بداسغاله غم کشت عمر من بدرود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
نماند تیری در ترکش قضا که فلک
سوی دلم بسر انگشت امتحان نگشود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
چو خارپشتی گشتم زتیر آزارش
که موی برتن صبرم ز تیر او بشخود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
همه بپیچم چون مار کرززخم درشت
زنیش گژدم کور از درون طاس کبود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
رسید عمر بپایان و طرفة العینی
نه بخت شد بیدار و نه چشم فتنه غنود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
نه پای همت من عرصه امید سپرد
نه دست نهمت من دامن مراد بسود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بر غم حاسد و بد خواه پیش دشمن و دوست
چو صبح چند زنم خندهای خون آلود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
چو نام و ننگ فزاید عنانه ام و نه ننگ
چو زاد بود نماید جفا نه زاد و نه بود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
چو نیست هیچ ممیز قصور عقل چه نقص
چو نیست هیچ سخندان وفور فضل چه سود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بنزد من بخر شیر خوشتراست ازان
که خون آهو وسر گین گلو باید بود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بآفتاب سر من اگر فرود آید
بدین سرم که ز گردنش درربایم زود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
مرا زهر چه بود مردرا زبان و دلیست
کزین دولاف بزرگی همیتوان پیمود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
نه وقت حرمان آن هیچ راد و ابد گفت
نه گاه بخشش این هیچ سفله را بستود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
بحسن تدبیر از مه کلف توانم برد
نمیتوانم از تیغ بخت زنگ زدود

جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از روزگار
زتیغ گوهر دار ارنیام فر ساید
مرا زتیغ زبان این نیام تن فرسود
