×
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - وقال ایضاًفی النصیحة
ز کار آخرت آن را خبر تواند بود
که زنده بر پل مرگش گذر تواند بود
به آرزو و هوس بر نیاید این معنی
به سوز سینه و خون جگر تواند بود
تو روز در غم دنیا و شب غنوده به خواب
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵۸
مرا که بستگی قفل از کلید بود
دگر چه دل نگرانی به ماه عید بود
نه دل نه بوسه نه دشنام می دهد لب او
بلاست دشمن جانی که ناپدید بود
جهان ز صبح شکر خنده توروشن شد
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۰۴ - آتش غم
رخت ز ضربت سیلی خصم، گشت کبود
مگر که جرم تو ای نازدانه طفل چه بود
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۴ - تضمین غزل خواجه حافظ علیهالرحمه
بغیر زردی رخسار و اشگ خونآلود
به رنگهای جهان مبتلا نباید بود
اسیر رنگ به غیر از زیان نبیند سود
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود