گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۶

 

ز دست راست ندانستمی اگر چپ را

چه گنجها به یمین و یسار داشتمی

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹

 

زهی رخ تو نموداری از بهشت خدا

نهال قد تو برهان عالم بالا

گرفته راهی عشق از ملال خاطر ماست

حباب در گره افکنده کار این دریا

خوشا کسی که ازین تنگنای بی حاصل

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۶

 

به آفتاب مکن نسبتش ز خامی ها

که بی زوال بود قرص نان درویشی

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۶

 

به حرف اگرچه توان یافت حال هر کس را

لب خموش بود ترجمان درویشی

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۶

 

) اسباب، سیل آفت را (

به دیده خاک زند خانمان درویشی

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۶

 

ز چشم (سیر) مکرر کریم طبعان را

شکسته است بر سر کاسه، خوان درویشی

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

درین محیط که سرگشتگی ست حاصل ما

یکی فتاده چو گرداب، راه و منزل ما

گر عشق تو بی سوز ببیند تن ما را

چون شمع زند شام غمت گردن ما را

طغرای مشهدی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

نهد به پای تو سر فیض و جان کند تسلیم

گذشت قطره ز مستی چو دید دریا را

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

به هرزه از پی او هر طرف چو پوئی فیض

صلاح کار کجا و من خراب کجا

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

نهد به پای تو سر فیض و جان کند تسلیم

گذشت قطره ز مستی چو دید دریا را

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

به هرزه از پی او هر طرف چو پوئی فیض

صلاح کار کجا و من خراب کجا

فیض کاشانی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در منقبت حضرت فاطمه زهرا(س)

 

چنان به صحن چمن شد نسیم روح‌افزار

که دم ز معجز عیسی زند نسیم صبا

رطوبتی است چمن را چنان ز سبزه و گل

که گر بیفشریش آب می‌چکد ز هوا

ز بس هوا طرب‌انگیز شد به صحن چمن

[...]

فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۷

 

ز بسکه راستییی در جهان نمی بینم

براه هم نتوانم سپرد دشمن را

واعظ قزوینی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۵۵ - میخچه گر

 

نگار میخچه گر ساخته ز آهن ما

نشسته است به سودای میخ در یکجا

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۴

 

قسم به ذات تو ای نونهال باغ حیا

مراست کوی تو بهتر ز جنت المأوا

نمی کنی نظری سوی ما به استغنا

چه کرده ام چه شنیدی چه دیده ای از ما

سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۳ - در نعت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)‏

 

کسی ندیده ندامت ز تارک دنیا

گزیدنی نبود پشت دست استغنا

چو دل شکفته شود لب به خنده می آید

نهان چو غنچه بود برگ عیش در دل ما

نسیم باغ ازان می برد زجا که مراست

[...]

جویای تبریزی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۱ - تاریخ وفات شیخ زین‌الدین

 

چراغ انجمن علم و فضل زین‌الدین

که قدوه علما بود و زبده فضلا

فقید صاف ضمیزی که همچو آئینه بود

دلش ز صیقل انوار شرع عین صفا

زبسکه شوق لقای جناب باری داشت

[...]

مشتاق اصفهانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

چو بو دهد صبحم به دست باد صبا

به گردن نفس افتاده می روم از جا

قسم به قبضهٔ قدرت که بر سر مردان

شکوه سایهٔ شمشیر به ز بال هما

ز خاک تربت من بوی عشق می آید

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲

 

به اهل راز چه نسبت رقیب بدگو را

لب پیاله کجا و زبان شانه کجا

سعیدا
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - جشن و آتش بازی

 

چه شد که چرخ جفا پیشه کرد میل وفا

هزار گونه اساس نشاط کرده به پا

سپهر محفل عیشی به دهر چیده کز آن

شده است بزم جهان رشک جنت الماوا

هزار دست ضیا دارد از هزاران شمع

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۱
sunny dark_mode