گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵

 

اگر به عشق نباشد درست، پیمانم

به عهد زلف تو کافر نیم، مسلمانم

من و دیار محبت، که هرکجا رفتم

به دولت غمت آماده بود سامانم

برای من شده نازل ز عرش، مصحف عشق

[...]

قدسی مشهدی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳

 

از آن ز صحبت یاران کشیده دامانم

که صحبت دیگری میکشد گریبانم

چو خلوتست دل ید در و دل آرامی

بپاسبانی دل در توقع آنم

ز دوست رنج پیاپی مرا بود خوشتر

[...]

فیض کاشانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۲۷

 

چنان از صحبت گردنکشان گریزانم

که همچو سیل گریزد ز کوه افغانم!

واعظ قزوینی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۸

 

گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم

رسید چاک گریبان چو گل به دامانم

نقاب روی هنر گشته جوش دلتنگی

همیشه در گره دل چو غنچه پنهانم

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۰

 

برون دل نتوان یافت‌ گرد جولانم

چو رنگ قطره خون رفته‌ست می‌دانم

زهی تصرف وحشت‌ که چون پر طاووس

به جوش آینه خفتن نکرد حیرانم

تحیرم‌، تپشم‌، برق ناله‌ام‌، داغم

[...]

بیدل دهلوی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

همین نه بنده ی حکم و مطیع فرمانم

چو سایه بر اثر آفتاب تابانم

چو او بکوی در آید ببام دارم جای

چو او ببام کند جای من در ایوانم

اگر بخواند در پیشتر نیارم رفت

[...]

نشاط اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۶ - سوزنی سمرقندی

 

ز هر بدی که تو گویی هزار چندانم

مرا نداند زان گونه کس که من دانم

به یک صغیره مرا رهنمای سلطان بود

به صد کبیره کنون رهنمای شیطانم

هواست دانه و من دانه چین وهاویه دام

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۰ - در ستایش شاهزاده فریدون میرزا

 

ایا غلام من امروز سخت پژمانم

چو گیسوان تو سر تا قدم پریشانم

چنان ز خشم برآشفته‌ام‌ که پنداری

ز پای تا سر یک بیشه شیر غژمانم

مگو که چونی و چت شد چه روی داد دگر

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۱ - مطلع ثانی

 

منم‌ که ازکف زربخش آفت‌ کانم

جهان عزّ و علا را چهار ارکانم

به وقعه پیلم وکوبنده گرز خرطومم

به‌ کینه شیرم و درنده تیغ دندانم

زمانه چنبری از تاب خورده فتراکم

[...]

قاآنی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

به لب رسید به جانان رسید تا جانم

چه خوش به وقت به بالین رسید جانانم

شکست دست و غمم تخته بند هجران ساخت

عجب مبین که قبا ننگری گریبانم

به رحمت ازلی یابم از مرض بهبود

[...]

صفایی جندقی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۴ - آتش غم

 

شوم فدای تو ای نوگل گلستانم!

چرا خموش شدی بلبل خوش الحانم؟

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

که ای حسین بیا ای تو مونس جانم

بیا بیا که ز هجر تو سخت نالانم

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

به خاک پای تو کز اوست وحدت جانم

به گرد کثرت آلوده نیست دامانم

به جان سوارم و ملک دل است میدانم

من ار به صورت آشفته و پریشانم

صفای اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - شکوه از بخت

 

غم زمانه به سختی گرفته دامانم

ز بی‌ وفایی این بخت سست پیمانم

ببسته بود به من بخت‌، این چنین میثاق

که من بخوابم و اوخود بود نگهبانم

کنون بخفته مرا بخت و من چو مشتاقان

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode