گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۴

 

کنند تازه خطان مشکسود داغ مرا

شراب کهنه دهد تازگی دماغ مرا

چو لاله در چمن از کاسه سرنگونی ها

تهی ز باده ندیده است کس ایاغ مرا

ز خرج، دخل کریمان یکی هزار شود

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۹۱

 

حذر ز ناخن الماس نیست داغ مرا

که برگریز بود برگ عیش باغ مرا

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا

به آفتاب نسب می‌رسد چراغ مرا

غم تو گر نکشد دامنم ازین کشور

چنان روم که نیابی دگر سراغ مرا

به ناز ناخن اهل ملامتم چه نیاز

[...]

قدسی مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

چو شمع سوختگی تر کند دماغ مرا

نگاه گرم دهد روشنی چراغ مرا

بهار تشنه خونم شود اگر داند

که آب تیغ تو سرسبز کرده باغ مرا

به عزم کوی تو آواره چمن شده ام

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹

 

به‌تازگی نکشد عافیت دماغ مرا

مگر شکستن دل پرکند ایاغ مرا

شبی‌که دیده‌کنم روشن از تماشایت

فتیله مدتحیربو‌د چراغ مرا

ز برق یأس جگرسوز باده‌ای دارم

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲

 

شرار آتش دل، شبنم است باغ مرا

نفس چو گرم کشم، تر کند دماغ مرا

نگاه مست تو، دل را به هوش نگذارد

به خون توبه نشانده ست می، ایاغ مرا

حزین لاهیجی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶۲ - خطاب امام(ع) باب عقاب

 

فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را

نموده کور اگر آسمان چراغم را

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode