گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

گه بهار همه خلق جفت یار بود

مر از یار جدائی گه بهار بود

مرا چگونه بود در فراق یار قرار

که در وصال کنون باز بی قرار بود

کنون که خلق همه در کنار دارد یار

[...]

قطران تبریزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸

 

اگر چه خرمی عالم از بهار بود

همیشه خرمی من ز روی یار بود

چو من به‌ خوبی و آرایش رُخش نگرم

چه جای خوبی آرایش بهار بود

سرشک ابر اگر افزون بود به‌ وقت بهار

[...]

امیر معزی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود

به عهد تو علم فتنه آشکار بود

تو یک کنار و دو بوسه ز دل برون کن و بس

خرد بقاعده خود در میان کار بود

به نیم جرعه دلم را خراب کرد غمت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۲

 

چو عشق را هوس بوسه و کنار بود

که را قرار بود جان که را قرار بود

شکارگاه بخندد چو شه شکار رود

ولی چه گویی آن دم که شه شکار بود

هزار ساغر می‌نشکند خمار مرا

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۸

 

سخن به نزد سخندان بزرگوار بود

ز آسمان سخن آمد سخن نه خوار بود

سخن چو نیک نگویی هزار نیست یکی

سخن چو نیکو گویی یکی هزار بود

سخن ز پرده برون آید آن گهش بینی

[...]

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵۹

 

فروغ ماه محال است پایدار بود

دو هفته است لباسی که مستعار بود

مباش در پی زینت که طره زرتار

به فرق مرده دلان شمع برمزاربود

فریب راستی از کجروان مخور زنهار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰۴

 

دلی که آب شد از عشق برقرار بود

که گل گلاب چو گردید پایدار بود

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹

 

غم فراق تو ای دوست بی‌شمار بود

بدل چو غصه گره شد یکی هزار بود

نهان کنم غم عشق تو را چو جانم سوخت

که تا دلم بدرون شمع این مزار بود

به هیچ چیز به جز وصل یار خوش نشود

[...]

فیض کاشانی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در شرح احوال خود حضرت والا میرزا جعفر خان حقایق نگار رامخاطب کرده گوید

 

دلم ز بسکه پریشان و بی قرار بود

روا بود که بگوئیش زلف یار بود

مرا غمی که به دل باشد از جفای فلک

نه یک نه ده نه صد افزون تر از هزار بود

بود زدهر چنان تلخ کامیم حاصل

[...]

بلند اقبال
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۹

 

هر دل غم عشق را نگهدار بود

در بزم وفا محرم اسرار بود

صامت بروجردی