گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش حضرت علی «ع»

 

ز بحر بسکه برد آب سوی دشت سحاب

سراب بحر شود عنقریب و بحر سراب

گرفته روی زمین آب بحر تا حدی

که‌گر کسی متردد شود پیاده در آب

چنان بود که ز فرقش کلاه بارانی

[...]

۳۸ بیت
وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - در ستایش امام دوازدهم «ع»

 

سپهر قصد من زار ناتوان دارد

که بر میان کمر کین ز کهکشان دارد

جفای چرخ نه امروز می‌رود بر من

به ما عداوت دیرینه در میان دارد

اگر نه تیر جفا بر کیمنه می‌فکند

[...]

۴۰ بیت
وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در ستایش پیغمبر اکرم«ص»

 

کسی مسیح شود در سراچه افلاک

که پا چو مهر مجرد کشد ز عالم خاک

به سیل‌خیز حوادث اسیر کلبه گل

ز طاق خانه نشیند به زیر موج هلاک

مقیم کشتی نوح است در دم توفان

[...]

۲۳ بیت
وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در ستایش بکتاش بیک

 

اگر مساعدت بخت نبود و اقبال

کجا هلال و رسیدن به مستقر کمال

اگر مدد نرسیدی ز طالع فیروز

نداشتی زر و گوهر رواج سنگ و سفال

شد از نتیجه صالع خجسته ظل همای

[...]

۵۰ بیت
وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - در ستایش خان‌احمد

 

نماز شام که سیمین همای زرین بال

به بام به اختر انداخت سایه اقبال

پدید گشت مه نو ز طرف چشمه مهر

به سان خشک لبی برکنار آب زلال

نموده هیأت پروین به عینه چون گویی

[...]

۲۵ بیت
وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - قصیده

 

جهان چرا نبود در پناه امن و امان

که هست مایهٔ امن و امان پناه جهان

معز دین و دول خسرو ستاره محل

معین ملک و ملل پادشاه شاه نشان

سپهر عز و علا فتنه بند قلعه گشا

[...]

۴۱ بیت
وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در ستایش از شاه‌طهماسب

 

هزار شکر که بر مسند جهانبانی

نشست باز به دولت سکندر ثانی

ستون سقف فلک گشت رکن صحت شاه

و گرنه بود جهان مستعد ویرانی

سحاب فتنه بر آنگونه بسته بود تتق

[...]

۳۵ بیت
وحشی بافقی