گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۳

 

صورت حق معنی هر دو جهان

آن رسول اللّه امام انس و جان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۸۰

 

عین ما چون به عین واصل شد

اسم و رسمی که بود زایل شد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۳

 

گر کشته حیات جاویدان است

شکرانه بده حیات جاوید آن است

شاه نعمت‌الله ولی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۰

 

خطاب «لن ترانی » چیست؟ یعنی

که مولی را نبیند غیر مولی

حقیقت گر تنزل کرد در عشق

بصورت ملتبس شد حرف معنی

بصورت گر ز معنی باز مانی

[...]

قاسم انوار
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۰۲

 

ای لب شیرین تو حلوای قند

قامت رعنای تو سرو بلند

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۰۲

 

صحن برنجی که بود پر زقند

مرهم جان است و بسی سودمند

پیش قد دلکش زناج بین

گشته خجل قامت سرو بلند

مرغ دلم گشته اسیر اسیب

[...]

صوفی محمد هروی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳ - خواجو فرماید

 

نرگس چشمت قبله مستان

تشنه لعلت باده پرستان

اطلس و کمخا باغ و گلستان

شده و والا شمع و شبستان

در چمن رخت آی که بینی

[...]

نظام قاری
 

جامی » بهارستان » دیباچه

 

هر گل روضه ابلاغ که هست

گل این باغ ز رویش ورقی

نیست زاوراق چمن مرغان را

بجز اوصاف جمالش سبقی

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱ - تعریف شعر

 

پایه شعر بین که چون ز نبی

نفی نعت پیمبری کردند

بهر تصحیح نسبت قرآن

تهمت او به شاعری کردند

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۴۴ - تاریخ ولادت

 

آصف صفاتی کز نسل جابر

نامش علی بد خلق از (اصل متن: ملک بود) ملاکه

آمد ز غیبش فرخ جبینی

کز دیدن او شد عقل و اله

سال ولادت هر کس بپرسید

[...]

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۱

 

سفری قد اخبر عن حضری

قد اخبر عن حضری سفری

سهری من شوق لقائکم

من شوق لقائکم سهری

شرری من نار محبتکم

[...]

اسیری لاهیجی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶

 

گویى تو به من کل طویل احمق

من کل قصیر فتنه دیدم به ورق

تو فتنه‌ى دهر بوده‌اى، من احمق

این قول گواهی است بگویم صدق

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

ای مرکز دایره ی امکان

وی زبده ی عالم کون و مکان

تو شاه جواهر ناسوتی

خورشید مظاهر لاهوتی

تا کی ز علایق جسمانی

[...]

شیخ بهایی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶

 

حدیث عشق جان فرسا بگویید

به دزدان اینسخن اما بگویید

متاع من نمی ارزد به تاراج

حکایت با من از یغما بگویید

به طور ما نگنجد منع دیدار

[...]

عرفی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸

 

بی گل عارض تو مرغ چمن

غنچه را مشت خار می داند

از هنرهای دیده تر ما

بحر، یک چشمه کار می داند

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۱۵

 

یک گردش چشم نیم مستت

از گردش صد پیاله بهتر

طغرای مشهدی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳

 

یار آمد یار پیش دویدش

هم دل و هم جان پیش کشیدش

هرچه بخواهد بنزد وی آرید

هر چه بگوید سر بنهیدش

دل خود که بود جان خود که بود

[...]

فیض کاشانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - بث الشکوی

 

گیتی است دهان مار و دروی

این خلق گزنده اند دندان

ای وای بجان دردمندی

کو از نمد فناست عریان

واعظ قزوینی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۷۷

 

دل داغ در آستین بهتر است

بهار گل آتشین بهتر است

صفا گشته مشاطه نوبهار

ز آیینه روی زمین بهتر است

شرر قطره ابر دیوانگی است

[...]

اسیر شهرستانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۴

 

مست صهبای الستم یللی

از می توحید مستم یللی

حبس تن بر مرغ روحم تنگ بود

این قفس، در هم شکستم یللی

کس به من، بیگانه تر از من نبود

[...]

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode