گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۸

 

لبت چشمه و خضر گردش نشسته

نبات است کز طرف کوثر برسته

تعالی الله آخر که دیده ست لعلی

میانش ز دردانه ها رسته رسته

از آن رسته ها گویی افتاد در شک

[...]

حکیم نزاری
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۴۲

 

زهی زلف تو نرخ سنبل شکسته

به زنجیر زلفت دل خسته بسته

دلم را ازین بیش مشکن که هرگز

نبوده ست بازار گرمم شکسته

بشد عاشق زار تا در رخت دید

[...]

جلال عضد
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۰

 

لب یار برهم چرا زد ز پسته

چه موجب شکستن ز مشتی شکسته

شکر پیش آن لب دروغیست شیرین

بیا به چندین گره بر نی قند بسته

بر آن آب عارض خط نازک او

[...]

کمال خجندی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱ - استقبال از کمال خجندی

 

زهی از خطت نرخ عنبر شکسته

قدت سرو را دست بر چوب بسته

غباریست خطت نشسته بر آن لب

بلی، خط یاقوت باشد نشسته

ز خرمای وصل تو ذوقی نیابند

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

اگر از دهان تو زد لاف پسته

نرنجی که آید به خدمت شکسته

و گر دم زد از جعد زلفت بنفشه

بیارند پیش تواش دست بسته

به رقص ایم از شادمانی در آن دم

[...]

شاهدی
 
 
sunny dark_mode