گنجور

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

اگر کام من سال و ماهی برآید

ز آهی است کز سینه گاهی برآید

مرا نیست تاب نگاهی و گرنه

تمنای من از نگاهی برآید

کشی بیگناهم ندانم چه آخر

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

مپندار نا شادی یار دارم

یک امشب که با او دلی شاد دارم

چه سازیم با هم که نه تاب افغان

تو داری نه من تاب بیداد دارم

گرفتار سرو چمن قمری و من

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸

 

مکن تکیه زنهار تا می‌توانی

به عهد جوانان به عهد جوانی

کی آوردمی تاب این سست مهری؟

نمی بود اگر با من این سخت جانی

نه چندان به عشاق الفت نه دوری

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - فرید زمان

 

فرید زمان آنکه آمد به دنیا

نظیر وعدیلش چو اکسیر و عنقا

وحید زمان میرزا احمد آنکش

ز طلعت بود نور حق آشکارا

ملک پاسبانی فلک آستانی

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

عیان شد چو خورشید زین سبز طارم

منور شد از طلعتش چشم عالم

سپهر از رخ مهر شد موسوی ید

هوا از دم صبح شد عیسوی دم

زمین شد به دیبای رومی ملبس

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴

 

امیر فلک آستان فخر گیتی

خدیو ملک پاسبان خان دوران

سپهر ایالت جهان عدالت

طراز جلالت محمد تقی خان

کرم گستری کز پی بذل دستش

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode