اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۵ - رفتن گرشاسب به جنگ فغفور و دیدن شگفتیها
در و دشت و که دید زاندازه بیش
رم گور و آهو و غژغا و میش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۶ - پند دادن گرشاسب نریمان را
پیاده چو دیوار بر پای پیش
سواران درآمد شد از جای خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۶ - پند دادن گرشاسب نریمان را
وگر خیل بدخواه از آن تو بیش
توجایی گزین تنگ بر گرد خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۶ - پند دادن گرشاسب نریمان را
ور از رزمگه کاهل آیند پیش
بود حملههاشان نه بر جای خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۲ - رفتن نریمان به شهر فغنشور
چو پیل دونده یکی گاو میش
همی تاخت خیلی در افکنده پیش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر
چنان پیکری را نهادند پیش
پرستیدنش ره گرفتند و کیش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون
نگر نیک و بد تا چه کردی ز پیش
بیابی همان باز پاداش خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان
ز هر تحفه چندانش آورد پیش
که هم چین شدش خوار و هم گنج خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان
قبا و کلاه گهربفت خویش
دگر هدیه هر چیز در گنج بیش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۱ - پاسخ نامه گرشاسب از فریدون
به بزم و به خوان هم بدان رسم پیش
همی زیست در ره چو در شهر خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان
برون از در کوشک از جای خویش
چو نزدیک شد رفت ده گام پیش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۶ - رزم دیگر گرشاسب با شاه طنجه
نهاد اندر آوردگه پای پیش
سپه را فرو داشت بر جای خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
گرفتش دم اسپ و از جای خویش
برآورد و بنداخت سی گام پیش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
سپهدار گفت ای بد زشت کیش
خوی بد چنین آورد کار پیش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب
می و یوز خلعت ز بالای خویش
فرستادم اینک به آیین به پیش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب
سر مه چو آمد نریمانش پیش
بسی هدیه بخشیدش از گنج خویش