گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

چه تاری چه روشن چه بالا چه پست

نشانست بر هستی اش هر چه هست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

ز پیغمبران او پسین بُد درست

ولیک او شود زنده زیشان نخست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

سرافیل همرازش و هم نشست

براق اسب و جبریل فرمان پرست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴ - در نکوهیدن جهان گوید

 

هرآنکش پرستد بود بت پرست

چه با او چه با دیو دارد نشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

ره روزی از آسمان اندراست

ولیکن زمین راه او را درست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

زمین جای آرام هر آدمیست

همان خانه کردگار از زمینست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

چو جای نمازست گشتست پست

همه در نماز از برش هرچه هست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸ - در صفت جان و تن گوید

 

چنین دان که جان برترین گوهر است

نه زین گیتی از گیتی دیگرست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹ - در سبب گفتن قصه گوید

 

ردی دانش‌آرایِ یزدان‌پرست

زمین‌حلم و دریا‌دل و راد‌دست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

اگر داد باید شهی هرچه هست

دهد این شه و ندهد او را ز دست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

به خشکی چو یوزش ببندید دست

برآرید از آبش چو ماهی بشست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

شنیدم ز دانش پژوهان درست

که تیر و کمان او نهاد از نخست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

نه بنشسته از پای و نه نیز مست

همی خورد کش لب نیالود و دست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

تو هستی زن و مرد من پس نخست

ز من باید انداز فرهنگ جست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

زن ارچه دلیرست و بازور دست

همان نیم مردست هر چون که هست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

به پیلسته دیبای چین برشکست

به ماسورهٔ سیم بگرفت شست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

دو جزعش ز در هر زمان رشته بست

گهی بر شبه ریخت و گه بر جمست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

گوا بر نکو پیکر تو دُرست

همین پرنیان بس که در پیش تست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

به آیین پیمانش با او ببست

به پیوند بگرفت دستش به دست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

زبانت ار چه پوشندهٔ راز تست

همی رنگ چهرت بگوید درست

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۱۴
sunny dark_mode