گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

رهانندهٔ روز شمار از گداز

دهنده به پول چینود جواز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

رسد ز آسمان هر پیمبر فراز

شوند از گس مهدی اندر نماز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴ - در نکوهیدن جهان گوید

 

نه آن کآید ایدر بماند دراز

نه آنرا که رفت آمدن هست باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴ - در نکوهیدن جهان گوید

 

بتی شد تنش از رشک و جانش ز آز

دو دست از امید و دو پای از نیاز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

همو عرصه گاهیست شیب و فراز

معلق جهانبانش گسترده باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید

 

همه با تو است ار بجوییش‌باز

نباید کسی تا گشایدت راز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹ - در سبب گفتن قصه گوید

 

خرد آتشِ تیز و دل بوته ساز

سخن زرِّ کن پاک بر هم گداز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

چنانست دادش که ایمن به ناز

بخسبد همی کبک درپّر باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

که را راند خشمش فتد در گداز

که را خواند جودش برست از نیاز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

همی هرکه جایی فتد در نیاز

بدین درگه آیند تازان فراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

پژوهش همی کرد و نگشاد راز

چنین تا ز خوان اسپری گشت باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

به هم هر دو منقار برده فراز

چو یاری لب یار گیرد به گاز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

چنان این سخن دار در دلت راز

که دلت ار بجوید نیابدش باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

همی خویشتن را به چهر و به ساز

ازاو جز به جنبش ندانست باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

جهان دام داریست نیرنگ ساز

هوای دلش چینه و دام آز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳ - تزویج دختر شاه زابل با جمشید

 

پس از سر یکی بزم کردند باز

به بازیگری می ده و چنگ ساز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳ - تزویج دختر شاه زابل با جمشید

 

یکی سرو سیمین بپرورده ناز

برش مشک و شاخش بریشم نواز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

بیامد بَر جم شه سرفراز

ز دور آفرین کرد و بردش نماز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

درنگ آور ایدر،همی زی به ناز

بود کاید آن بخت برگشته باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

نبست ایچ دَر داور بی نیاز

کز آن به دری پیش نگشاد باز

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۱۲
sunny dark_mode