ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۷ - خرس و صیّادان
یکی خِرس بودست در جنگلی
دَرَنده هَیُونی قوی هِیکلی
دو صیّادِ استادِ چالاک و چُست
یکی آلفرِد نام و دیگر اُگُست
نمودند بر یک رِباطی ورود
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۸ - کلاغ و روباه
کلاغی به شاخی شده جای گیر
به منقار بگرفته قدری پنیر
یکی روبهی بوی طُعمه شنید
به پیش آمد و مَدحِ او برگزید
بگفتا سلام ای کلاغ قشنگ
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۲۸ - طوطی
مرا هست یک طوطی اندر قفس
که مِثلَش بهخوبی ندیدست کس
سرش سبز رنگست و دُمّش دراز
به چنگال و منقار مانندِ باز
خوراکش دهم از نخودچی و قند
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۳۰ - دو قوچِ جنگی
چه خواهند از جان هم این دو قوچ
که جنگیده با هم سر هیچ و پوچ
چرا تشنه خون هم گشتهاند
نه میراث بَر ، نه پدر کُشتهاند
نه این خورده آن دیگری را عَلَف
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۴ - وفات شاه معزول
اگر شاه معزول رفت از جهان
ولی عهد منصوب پاینده باد
محمد علی میرزا گر بمرد
محمد حسن میرزا زنده باد
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۲ - وفات محمد علی شاه (۱۳۴۳ هق)
مخور غصّۀ بیش و کم در جهان
که تا بنگری بیش و کم فوت شد
چو بنشستهای دم غنیمت شُمار
دَمادَم بده می که دم فوت شد
چه بس سست عنصر ز دنیا برفت
[...]