گنجور

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل چهارم - اتصاف مصلح به عدالت

 

طبیبی که باشد ورا زرد روی

از او داروی سرخ روئی مجوی

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - توحید و اقسام آن

 

نگویم در آن کس بجز یار نی

ولی غیر او کس پدیدار نی

در آن پرتو افکن یکی نور بود

که از غیر او دیده ها کور بود

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل دوم - خوف از خدا و انواع آن

 

خیال نظر غالی از راه او

ز گردندگی دور خرگاه او

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » دون همتی و مذمت آن

 

به هر کار کو جست نام آوری

در آن کار دادش فلک یاوری

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - غیرت در دین و ناموس

 

چون زن راه بازار گیرد بزن

و گر نه تو در خانه بنشین چو زن

ز بیگانگان چشم زن دور باد

چو بیرون شد از خانه در گور باد

بپوشانش از چشم بیگانه روی

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - غیرت در دین و ناموس

 

بر پنبه آتش نشاید فروخت

که تا چشم بر همزنی خانه سوخت

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » غیرت در اولاد و تربیت او

 

نوآموز را ذکر و تحسین و زه

ز توبیخ و تهدید استاد به

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » غیرت در اولاد و تربیت او

 

بسا روزگارا که سختی برد

پسر چون پدر نازکش پرورد

هر آن طفل چون جور آموزگار

نبیند جفا بیند از روزگار

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » سوء ظن به خدا و خلق

 

مرا پیر دانای مرشد شهاب

دو اندرز فرمود بر روی آب

یکی آنکه بر خویش خوش بین مباش

دگر آنکه بر خلق بدبین مباش

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه غضب

 

غم زیر دستان بخور زینهار

بترس از زبردستی روزگار

لب خشک مظلوم را گو بخند

که دندان ظالم بخواهند کند

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » در صدد انتقام بودن و مذمت آن

 

سگی پای صحرانشینی گزید

به خشمی که زهرش ز دندان چکید

شب از درد بیچاره خوابش نبرد

به خیل اندرش دختری بود خرد

پدر را جفا کرد و تندی نمود

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت یازدهم - غلظت و درشتی در گفتار و کردار

 

مکن خواجه بر خویشتن کار سخت

که بد خوی باشد نگونسار بخت

به نرمی ز دشمن توان کند پوست

چو با دوست سختی کنی دشمن اوست

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه بیماری عجب

 

زدم تیشه یک روز بر تل خاک

به گوش آمدم ناله دردناک

که زنهار گر مردی آهسته تر

که چشمست و روی و بنا گوش و سر

براین خاک چندین صبا بگذرد

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علاج عجب به عبادت و طاعت

 

گنهکار اندیشه ناک از خدای

بسی بهتر از عابد خودنمای

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علاج عجب به عبادت و طاعت

 

مپندار گر طاعتی کرده ای

که نزلی بر این حضرت آورده ای

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علاج عجب به ورع و تقوی و نحو اینها

 

درین حضرت آنان گرفتند صدر

که خود را فروتر نهادند قدر

ره اینست جانا که مردان راه

به عزت نکردند در خود نگاه

از آن بر ملائک شرف داشتند

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - شرافت شکسته نفسی

 

یکی قطره باران ز ابری چکید

خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جائی که دریاست من کیستم

گر او هست حقا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - تواضع و فروتنی

 

ز خاک آفریدت خداوند پاک

پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

تواضع سر رفعت افرازدت

تکبر به خاک اندر اندازدت

به عزت هر آنکو فروتر نشست

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت هیجدهم - علاج خودستایی و تزکیه نفس

 

به چشم کسان درنیاید کسی

که از خود بزرگی نماید بسی

مگو تا بگویند مدحت هزار

چو خود گفتی از کس توقع مدار

تو آنگه شوی پیش مردم عزیز

[...]

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل اول - مذمت شره و شکم پرستی

 

همی میردت عیسی از لاغری

تو در بند آنی که خرپروری

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۲
۳
۷
sunny dark_mode