اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵
به خلوت بهل شیخ دل مرده را
که دوزخ بهشت است افسرده را
دل زاهد از می کجا بشکفد
شکفتن محال است پژمرده را
اگر درد جامی دهد لعل تو
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶
بدو نیک و شاه و گدای و ملک
همه بندگانند بیگانه کیست
یکی را جهان میدهی سر بسر
یکی را جوی نیست چندانکه زیست
یک قاف تا قاف خوان می کشد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴
کس از شهوت بطن سودی نیافت
شکم خواره را کار جان دادن است
شب آبستن از پرخوری چون زنان
سحر بر سر پای در زادن است
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۴
دو حرفی بخدمت فرستادمت
سلام و پیامی بصد دردسر
سلام آنکه باشی سلامت مدام
پیام آنکه ما را ز خاطر مبر
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۵ - تاریخ وفات مقصود
دریغا از آن غنچه باغ دل
که مقصود ما بود و خوش زود رفت
چه مقصود شد گرگسی سال فوت
بپرسد بگویید مقصود رفت
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۳ - کریم مراد
کرام کریم و مرید مراد
به تشریف هم در جهانند شاد
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۱
شعر
زهی باغ کز نوبهار سخن
که شد میوه اش شکرین مغز و پوست
قصیده نگویم که بحری بود
چه بحری که هر گوشه بحری دروست
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲
چو رویت نیارد کسی نو گلی
چو من هم ندارد گلی بلبلی
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲
دمی ناله از داغ هجرت کشم
گهی باده از نوش وصلت چشم