گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳

 

بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی

به کجا روم ز دستت؟ که نمی‌دهی مَجالی

نه رَهِ گُریز دارم نه طریق آشنایی

چه غمْ اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی؟

همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد

[...]

سعدی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵ - ستایش فضل‌الله نعیمی

 

دم حق دمید در ما، دم فضل لایزالی

چه مبارک است این دم ز جناب فضل عالی

چو جناب ذوالجلالت همه بر کمال دیدم

گنه است اگر نگویم که تو ذات ذوالجلالی

صنما ز طرف برقع رخ همچو ماه بنما

[...]

نسیمی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۵

 

به هواست برق امشب بطلب پریّ و بالی

قدمی بساز از سر نو گرت مجالی

بلی ای طبیب گفتی که علاج هجر وصلست

چه کنم به درد حرمان که ندارم احتمالی

به سیاه‌چال هجران شبی ار به روز آری

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵

 

عجب آمدم که آمد ز تو مژدهٔ وصالی

که به عمر خود ندادم به وصالت احتمالی

بنما رخ ار چه شاهی ز حجاب طره گاهی

که شبی به روی ماهی نگرم ز بعد سالی

به تو زیید ار که خوبان به رخت شوند قربان

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۵

 

ز خیالت آن پریرو شده پیکرم خیالی

نگذشت از خیالم به لطافتت مثالی

صفی علیشاه
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹

 

بخیال ماه رویت بودم ز ضعف حالی

که ز ماه نو به خاطر برسد تو را خیالی

حرکات چشم مست و خط سبزت این نماید

که بسبزه زار جنت بچمد همی غزالی

برخت ز خط و خالت بنوشته کلک قدرت

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - غدیریه در مدح یعسوب الدین امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

علی ایکه ذات پاکت زده کوس بیمثالی

ملکوت را تو مالک جبروت را تو والی

بتو زیبد و بس اینهم که خدات خوانده غالی

سر هر کسی نیز زد بکلاه ذوالجلالی

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode