×
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۸
روی من شد چو زر و دیده چو سیم
از پی بخششت ای خواجه علی
رسم آن سیم بر دیدهٔ من
چون خداییست بر معتزلی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵ - دست تضرع به مناجات برآوردن و در حلقه اجابت قبله حاجات استوار کردن
ای حیات دل هر زنده دلی
سرخرویی دهِ هر جا خجلی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶ - تخم درود در زمین معذرت کاشتن و خوشه مغفرت درودن و توشه آخرت برداشتن
گل شهر دو جهان است بلی
هست شهری و گلی زو مثلی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان
به زبان می زنی این لاف ولی
نیست بر موجب اینت عملی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
نیستی آب چو آلوده دلی
در میامیز به هر لای و گلی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۲ - حکایت امیرالمؤمنین حسن رضی الله عنه با آن جوان منزوی
حسن آن سبط نبی سر ولی
طلعتش مطلع انوار جلی
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۴۷ - تاریخ وفات شاهقلی
از جهان شاهقلی رفت دریغ
آنکه بودی ز غلامان علی
سال تاریخ وفاتش بطلب
از گل گلشن دل شاهقلی