×
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۱
گر به گوشت برسد درد من و زاری من
زحمت آید مگرت بر شب بیداری من
به تو ام ره ندهد بی تو نمی یارم بود
از گران جانی بخت است سبک ساری من
من ترا دارم و بی تو نتوان داشت مرا
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » ترکیب بند
می شود شاد دل او بدل آزاری من
هیچگه رحم ندارد بگرفتاری من
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱
چشم دام تو پر از خون دل از زاری من
تو ز من فارغ و از رنج گرفتاری من
کشتی از جورم و من بر سر عهد تو ببین
بجفاکاری خویش و به وفاداری من
کردهام خوی بجورت بجفا کوش که نیست
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲
چون نخواهی نفسی کرد نگهداری من
چیست سعی اینقدر از بهر گرفتاری من
کردهام خوی بدردت چه کشم ناز طبیب
صحتی گو نبرد از پی بیماری من
نالهام از غم محرومی رهزن باشد
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱ - در عزیمت خامس آل عبا (ع)
هست آیا زشما کس که کند یاری من
یا نخواهد ز پس عزت من خواری من