×
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - شکوه
ای بزرگی که پایه قدرت
همچو خورشید بر فلک سوده ست
مفلس از جود تو غنی گشته ست
رنجه از جاه تو برآسوده ست
صیقل عدل تو به تیغ هنر
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - مدح امیر بهمن
محتشم زاد و محتشم دوده ست
به همه وقت محترم بوده ست
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۵ - الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم
هر کجا عدل روی بنمودهست
نعمت اندر جهان بیفزودهست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۷ - در مدح اقضیالقضاة نجمالدّین ابوالمعالیبن یوسفبن احمد الحدّادی
زانکه در تربه سیّد آسودهست
تا نیابت به شیخ فرمودهست
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۴ - رفتن اسکندر در ظلمات و رسیدن بر زمینی پر سنگریزه و گفتن مر سپاه را که این جواهر گرانسنگ است و قبول کردن بعضی و برداشتن ایشان و انکار کردن بعضی و بگذاشتن آن
گفت هیهات این چه بیهوده ست
هر که گفته ست باد پیموده ست
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۹ - حکایت پیر دهقان و خم پر خوشه گندم یافتن وی و تفحص نمودن پادشاه که آن در کدام تاریخ بوده است
باز پرسید کین که افزوده ست
حیرت ما کجا و کی بوده ست