قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۴
مفتی شهر ما که آگه نیست
از حلال و حرام پیغمبر
مال محتاج را نموده هبا
خون مظلوم را گرفته هدر
چه شود یارب ار شود وقتی
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۵
ای دل ار نور جان طمع داری
یک زمان لب ببند از گفتار
خواهی ار صحن خانه نورانی
پیش خورشید برمکش دیوار
نه ترا گفتم آفتاب منیر
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۶
جور اگر کم بود اگر فزون
زان زیانها رسد در آخر کار
ای بسا دودمان که خواهد سوخت
آتش ار اندکست اگر بسیار
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۷
عاقلان مست حجت خویشند
عارفان مست جلوهٔ دیدار
دیدهٔ حقشناس اگر دارید
لب ببندید یا اولوالابصار
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۳
نفس امارهٔ تو دشمن توست
دشمن خویش را مخواه دلیر
خصم چون شد گرسنه گیرد خشم
لاجرم حمله آورد چون شیر
دشمن خویش را گرسنه مدار
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۷
هرگناهی که خودکند جبری
همه را از خدای داند و بس
ور ازو خیری اتفاق افتد
برگشاید به شکر نفس نفس
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۸۲
هرکرا حسن اعتقادی هست
عذر منکر نمی کند خاموش
این مسلم بودکه خسرو را
عیب شیرین نمیرود درگوش
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۸۵
ای وزیری که صدر قدر ترا
هست نه خرگه بسیط بساط
تو مطاعی و کاینات مطیع
تو محیطیّ و روزگار محاط
قهر تو موجب ملال و محن
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۸۶
ای برادر گرت خطایی رفت
متمسک مشو به عذر دروغ
کان دروغت بود خطای دگر
که برد بار دیگر از تو فروغ
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۸۷
من همان رند و مست و بیباکم
که ندارم ز هر دو عالم باک
راستی را دو عالم ار اینست
باد بر فرق هر دو عالم خاک
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۰
ای ستمگر ستم مکن چندان
که به مظلوم کار گردد تنگ
زان حذرکن که آورد روزی
دامن عدل کردگار به چنگ
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۸
هرچه بر من زمانه گیرد تنگ
من ترا تنگتر به بر گیرم
گر به سر آیدم زمان بقا
از لقایت بقا ز سر گیرم
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰
ای که جویی جمال شاهد جان
جان نهانست زیر پردهٔ جسم
این جهان و آنچه در جهان بینی
عدمی خودنماست همچو طلسم
یک معمّاست آنچه خوانی لفظ
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۴
دوستی گفت عیب من با غیر
من خود از عیب خود ابا نکنم
چون وی آهسته عیب من میگفت
من همش عیب برملا نکنم
گویدم گر هزار عیب دگر
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷
گل عزیزست هرکجا روید
خواه در راغ و خواه درگلشن
خار خوارست هرکجا باشد
خواه در باغ و خواه درگلخن
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲
یک جهان تسلیم در یک پیرهن
یک فلک توحید در یک طیلسان
خلق او مستغنی از اوصاف خلق
خنجر خورشیدکی خواهد فسان
پردهپوشم بهروی از اوصاف خویش
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۶
ای دل ار عشق یار میطلبی
نیستی جوی و ترک هستی کن
مست شو از شراب عشق الست
ترک هستی و درک مستی کن
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰
صاحبا ای که در مدایح تو
گوی سبقت ربودم از اشباه
دل نمودم به خدمت تو یکی
پشت کردم به حضرت تو دو تاه
تا برآلاییم ز جود به سیم
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱
داورا ای که خاک پای ترا
شاه انجم به دیدگان رفته
هفتهای میرودکه شاهد بخت
رخ به جلباب غصه بنهفته
زانکه مداح خود به مثقب فکر
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۵
هر که را نیم جو قناعت هست
از دو عالم ندارد اندیشه
یک شمر آب و یک بیابان مور
یک درم سنگ و یک جهان شیشه