حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳
جهل در معنی خدا و رسول
شده هنگامه ساز ردّ و قبول
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۵
علم و تصدیق جمله قول رسول
در جمیع فروع و کلّ اصول
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۶
غلبات هوا و نفس فضول
داردش بر خلاف حکم رسول
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
گیل بنگا گوستار گوزه لوم بیرجه یول
بلکه تیریم بیرگیجه گیز لینجه گول
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه
دلم از قیل و قال گشته ملول
ای خوشا خرقه و خوشا کشکول
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
با تو چون رخ در آینه مصقول
نز ره اتحاد و رای حلول
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
سیم دارد ترا چنان مشغول
که نترسی تو از خدا و رسول
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۵۴ - شفایی اصفهانی
در شب غارِ ثور زوج بتول
خفت آسوده بر فراش رسول
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۵۴ - شفایی اصفهانی
این ظلومی چو ازتو یافت حصول
لقبت کرد کردگار جهول
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید
بسته بر رخ در خروج و دخول
گشته از قیل و قال خلق ملول
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱۳ - در ضعف و پیری
بسته برزخ در خروج و دخول
گشته از قیل و قال خلق ملول
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
بهر انجام این ره پر طول
پول میباید و ندارم پول
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳ - در مذمت مخدرات و مسکرات
طی شود رسم آکل و مأکول
اهرمن گردد از عمل معزول
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی
ساقهایش کشیده و مقبول
روح شهوت در آن نموده حلول
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۷ - خواب دیدن بهار سنائی را
داشت بر سر عمامهای مقبول
چشمهایی سیاه و چهره خجول
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۰ - در صفت شیّادان لفّاظ که با دانستن چند اصطلاح خود را عالم نامیده و درمجالس سخن می گویند
ماله و چوب کار هشته به کول
دیده گچکوب و تیشه و شاغول
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
دوستداران و دشمنان جهول
به قبول و به رد او مشغول
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۷ - گفتار پنجم در دین و آیین و صفت وجدان
رفت آن اصلها به باد خمول
یافت وجدان مقام جمله اصول