×
۱
۲
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۰ - حکایت دعا کردن پادشاه ترمذ که تا از کنیزکی که به محبت وی از تدبیر ملک بازمانده بود خلاصی یابد
شد روان زورق از کناره شط
می برید آب را به سینه چو بط
۱ بیت
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۵ - حکایت محتسب بغداد که منکر پیش او معروف بود و معروف در نظر او منکر می نمود
در سیم روز آمد از وی خط
که به عدلم نشسته بر لب شط
۱ بیت
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷
هست روی لبش به جانب غیر
نظری چون به ما کند به غلط
۱ بیت
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷
دانهام از برای حفظ بدن
تکیه بر آسیا کند به غلط
۱ بیت
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷
دلم از موج صد خطر دارد
در سراب آشنا کند به غلط
۱ بیت
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۶
کجی رای و فهم و فکر غلط
می برد مرد را به دار سخط
۱ بیت
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۷۹ - راه عاشقی
تا به گرد رخ تو سر زد خط
راست گویم فتاده ام به غلط
که خط است این به گرد عارض تو
یا به مه ریخته ز مشک نقط
از فراق تو روز و شب باشد
[...]
۸ بیت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۲ - صفت عدالت
هرکه داند شناخت حد وسط
نکند خود به هیچ کار غلط
۱ بیت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۲ - صفت عدالت
جاهلانند از دوسر ساقط
گه مفرّط شوند و گه مفرط
۱ بیت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی
زآدمیت که هست حد وسط
غافلند، اینت خلقتی بهغلط
۱ بیت
۱
۲
تعداد کل نتایج: ۳۰