گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۷ - داستان کاردار

 

داد فرمان به مهتر و پاکار

کز خروسان برآورند دمار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۷ - داستان کاردار

 

چون‌بخواند خروس صبح ای یار

خیز و ما را ز خواب کن بیدار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری

 

گرچه یک گل شکفت ازین گلزار

کی ز یک گل شود پدید بهار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری

 

ویژه این دستگاه پر اسرار

که بود سرپرست خلق دیار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۳ - در صفت زن خوب

 

زن‌شناسم به روی همچو نگار

مالک ملک و درهم و دینار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه

 

بامدادان به ساحت گلزار

بنگر آن جلوهٔ گل پر بار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه

 

کیست پروانه‌، رهزن گلزار

غافل از این بنای پر اسرار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۸ - خاتمهٔ کتاب شهید بلخی

 

نسخها چیده از یمین و یسار

بود سرگرم سیر آن گلزار

ملک‌الشعرا بهار
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - همنشین ناهموار

 

آب نالید، وقت جوشیدن

کاوخ از رنج دیگ و جور شرار

نه کسی میکند مرا یاری

نه رهی دارم از برای فرار

نه توان بود بردبار و صبور

[...]

پروین اعتصامی
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۷ - آتش

 

گیرم آن را و طفلانه صدبار

نام آن گل، نویسم به دیوار

رهی معیری
 
 
۱
۷۵
۷۶
۷۷
sunny dark_mode