گنجور

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۳

 

نرسد عقل اگر دو اسپه کند

در تگ وهم بی غبار ملک

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۳

 

نشوم خاضع عدو هرگز

ورچه بر آسمان کند مسکن

باز گنجشک را برد فرمان؟

شیر روباه را نهد گردن؟

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۳

 

هرکجا حزم تو فرود آید

برکشد امن حصنهای حصین

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۵ - خرگوشی که ادعای رسولی ماه کرد و پیلان

 

دیو کانجا رسید سر بنهد

مرغ کانجا رسید پر بنهد

نرود جز ببدرقه گردون

از هوا و زمین او بیرون

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۲ - حکایت زاهد و دزد و دیو

 

صلح دشمن چون جنگ دوست بود

که ازو مغز او چو پوست بود

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۳ - حکایت درودگر و زن خیانتکارش

 

در دهان دار تا بود خندان

چون گرانی کند بکن دندان

هرکجا داغ بایدت فرمود

چون تو مرهم نهی نداردسود

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۸

 

برد تیغت ز نایبات شکوه

داد رایت بحادثات سکون

نصرالله منشی
 
 
sunny dark_mode