×
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
دل که باشد حرم خاص خدای
حیف باشد که شود وسوسه جای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
رخت آن کلبه کن از ترس خدای
بنشین امن ز ترس دو سرای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۲ - حکایت امیرالمؤمنین حسن رضی الله عنه با آن جوان منزوی
ای بد آن بنده که در راه خدای
پند ناصح دهدش قوت پای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۴ - عقد سی و نهم در نصیحت نفس خود که از همه گرفتارتر است و به نصیحت سزاوارتر
گه ز ترجیع شوی بندگشای
عقل و دین را فکنی بند به پای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۴ - عقد سی و نهم در نصیحت نفس خود که از همه گرفتارتر است و به نصیحت سزاوارتر
صرصر قهر چو شد حادثه زای
آمد آن جعد معنبر در پای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۵ - حکایت حکیم سنایی رحمه الله که در وقت وفات این بیت می خواند
سخن آنجا که شود دام نمای
صید معنی نشود کام گشای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۷ - عقد چهلم در التماس از مطالعه کنندگان که به نظر شفقت و نیکویی نگرند و از طریقه بدخویی و بدگویی در گذرند
از درون زنگ تعصب بزدای
بر خرد راه تأمل بگشای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳۰ - ختم کتاب و خاتمه خطاب
آن یکی در ره دین شیر خدای
وان دگر پنجه به هر صید گشای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳۰ - ختم کتاب و خاتمه خطاب
فصل و وصل کلماتش نه به جای
فصل پیش نظرش وصل نمای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳۰ - ختم کتاب و خاتمه خطاب
خال رخساره زده بر کف پای
شده از زیور رخ پای آرای