گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

بر عدو پشت نکردن سپر است

تیغ خونریز دلیران جگر است

نشمرد کس هنر امروز به هیچ

در شمار آنکه کنون هست، زر است

خوی خوش با همه کس میسازد

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

بعد مردن، نشان ما سخن است

آتش کاروان ما سخن است

گردد از وی چراغ ما روشن

خلف دودمان ما سخن است

زو شود قدر ما مگر پیدا

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۷

 

ندهم تن بجز از عریانی

این سر است و ره بی سامانی

خنک آن کاسب قانع که خرید

آبرو با عرق پیشانی

بازی نعمت الوان نخوری

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۲ - تاریخ درگذشت ملابوذر فرزند مولانا خلیل الله قزوینی

 

«بوذر» آن نو گل بستان کمال

کرد از این عالم فانی چو سفر

نو گلی رفت که چون لاله گذاشت

داغها گلشن خود را بجگر

کرد از این اجر مصیبت فارغ

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴۱ - در سوگ و تاریخ مرگ شاه عباس دوم

 

در جهان ماتم و شوری دیدم

همه گویان ز دل و جان صدحیف!

چون صدف دست بهم سودی خلق

ک از آن گوهر رخشان صدحیف!

کوه و صحرا همه مینالیدند

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۳

 

منفعل نرگس از نگاهت شد

گل خجل پیش روی ماهت شد

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode