گنجور

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

جور اغیار و غم فرقت یار آخر شد

عهد ناکامی عشاق فکار آخر شد

خم بجوش آمد و برخواست ز میخانه خروش

ابشرو، باده کشان دور خمار آخر شد

ساقیا صبحک الله بده جام صبوح

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

اوست مولی که ز قید غمت آزاد کند

اوست اعلا که خرابی تو آباد کند

اوست سلطان به حقیقت که به دستوری عقل

مملکت را تهی از ظلم و پر از داد کند

ای که از خنجر خونریز تو خونهاست هدر

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

آمد آن کس که جهان را همه ارشاد کند

آخرین نامه حق را، زنو انشاد کند

آمد آن شاهسواری که به میدان جهان

دل ز ابدال برد حکم بر، اوتاد کند

آمد آن قادر قیوم که از خامه صنع

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

عقل کل تا، به قدم از من و از ما دم زد

جلوه حسن تو آن ما و منی بر هم زد

غیرت عشق بنازم که چو افروخت چراغ

شعله بر خرمن خاصان بنی آدم زد

مدعی خواست کند شرح غم عشق بیان

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

هیچ ملکی به شرف کشور ایران نشود

بیش از این درهم و آشفته و ویران نشود

اهل و نااهل وی ار متحد از جان نشوند

رنگ ویرانی از این روضه رضوان نشود

شهر شیراز که شیرازه علم است و ادب

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

روز جشن جم و هان نوبت جامست امروز

جام ده جام که هر کار بکامست امروز

گل چو شاه است و غلامان سرا، سرو، و سمن

ساز، زد صیحه چو چاووش سلامست امروز

آنکه یک عمر بدی معتکف اندر مسجد

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶

 

ما خرابات نشینان همه همرنگ همیم

در نهان عین وجودیم و به ظاهر عدمیم

کارفرمای بلاعزل قضا و قدریم

راه پیمای بیابان حدوث و قدمیم

بسر مرده دلان و به ره گمشدگان

[...]

حاجب شیرازی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode