ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » عدالت و فضیلت آن
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - فضیلت و ثواب آشتی و الفت
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردائی
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - شرافت گمنامی و بی اعتباری در نظر مردم
هر که را خوابگه آخر به دو مشتی خاک است
گو چه حاجت که بر افلاک کشی ایوان را
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کاین سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - اخلاص از مقامات مقربین است
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » اهل تصوف، و درویشان
راز کونین به می خواره شود زان روشن
که فتاده است به جام از رخ ساقی پرتو
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه طول أمل
خانه پر گندم و یک جو نفرستاده به گور
غم مرگت چو غم برگ زمستانی نیست
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - عقل، تاجر راه آخرت
قدر وقت ار نشناسی تو و کاری نکنی
بس خجالت که از این حاصل اوقات بری
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - محبت خدا بالاترین محبت ها
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - محبت خدا بالاترین محبت ها
مدعی خواست که آید به تماشا گه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - محبت خدا کامل ترین لذتهاست
سایه طوبی، و دلجوئی حور و لب حوض
به هوای سرکوی تو برفت از یادم
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - محبت خدا کامل ترین لذتهاست
از در خویش خدایا به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - طریق تحصیل رضا
برنمی دارم از این در، سر خود ای دربان
صد ره از سنگ جفای تو گرم سر شکند
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - طبقات و اصناف ملائکه و اعمال ایشان
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » صفت سی و دوم - جزع و بی تابی
گفتمش این قدر آزار دل زار مکن
گفت اگر یار منی شکوه ز آزار مکن
گفتم از درد دل خویش به جانم چه کنم
گفت تا جان بودت درد دل اظهار مکن
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - ثمراتی که بر صبر مترتب می شود
ناز پرورد تنعم نبرد را، به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد