سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳
آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
درد دل پیش که گویم که به جز باد صبا
کس ندانم که در آن کوی مجالی دارد
دل چنین سخت نباشد که یکی بر سر راه
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷
تو نظر کن که بت من چه جمالی دارد
بر لب چشمه حیوان خط و خالی دارد
مه و خورشید بهم کس نتواند دیدن
تو ببین بر سر خورشید هلالی دارد
هست خوبان جهان را همه حسن و خط و خال
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷
هر که از اهل کمال است جلالی دارد
خوش کمالی که جمالی به کمالی دارد
نفس اهل کمال است که جان می بخشد
آفرین بر نفسش باد که حالی دارد
بسته ام نقش خیالی که نیاید به خیال
[...]
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۶۱
زلف بر عارض زیبای تو حالی دارد
کیست در شهر که او چون تو جمالی دارد
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۶۱
صحن فرنی است که فرخنده جمالی دارد
نه چو پالوده که زلف و خط و خالی دارد
عزم همصحبتی قیمه بود اکرا را
دلم از غصه این قصه ملالی دارد
در زمانی که بود چشم تو سرخ از سبزی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱۹
گوشه گیری که لب نان حلالی دارد
سی شب از گردش ایام هلالی دارد
نیست جویای نظر چون مه نو ماه تمام
خودنمایی نکند هر که کمالی دارد
آب بر حسن گلوسوز فشاندن ستم است
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳
شهره شهر شود هر که جمالی دارد
کشد آزار خسان هر که کمالی دارد
حسن را جلوه مده در نظر بیدردان
جلوه آفت بود آنرا که جمالی دارد
خمش ای مرغ خوش آواز که در سر صیاد
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۰
دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد
عشق ماهی است که تعویذ زوالی دارد
سرو اگر تربیت از سایه قدت گیرد
گر شود خشک به هر ریشه نهالی دارد
در پریشانکده یأس بود فیض رسا
[...]
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - عاقل
عاقل آن نیست که فضلی وکمالی دارد
عاقل واقعی آنست که مالی دارد
ایپسر فضل وادب اینهمه تحصیلمکن
فضل اندازه و تحصیل روالی دارد
اندربن دوره بهمال است، جمال همه کس
[...]