گنجور

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴

 

هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دارد

دل ما در دو جهان بی تو فراغی دارد

هیچ جانیست که بوی تو بدانجا نرسد

بشنود نکهت آن هر که دماغی دارد

این همه قصه «احییت لکی اعراف » چیست؟

[...]

قاسم انوار
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰ - استقبال از قاسم انوار

 

هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد

ساکن کوی تو از روضه فراغی دارد

من در این کوی خوشم، گرچه به جنت رضوان

مجلس خرم و آراسته باغی دارد

لاله بین چاک زده پیرهن خون آلود

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

گرچه دل ز آتش هجران تو داغی دارد

باز حال رخت از لاله فراغی دارد

همه شب شمع رخت روشنی دیده ماست

ای خوش آن کس که چنین چشم و چراغی دارد

ما و کوی تو و صوفی و بهشت و رضوان

[...]

شاهدی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

باز دل چشم هوس در پی داغی دارد

باز پروانه ما رو به چراغی دارد

می‌رود بی‌سر و پا، سر به هوا، ناپروا

باز شوریده‌دل، آشفته دماغی دارد

عمرها پای طلب داشت به دامان شکیب

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

هر طرف از تو دل سوخته داغی دارد

چشم بد دور، چه آراسته باغی دارد

تا دگر از که فریبی ز جنون خورده که باز

دل بر هم زده، آشفته دماغی دارد

اضطراب طلب از بس که غلو کرد به دل

[...]

میلی
 
 
sunny dark_mode