گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲ - به کلاه تو سوگند

 

ای خداوند مرا از غم بی دستاری

به کلاه تو که دوشینه تب گرم گرفت

به کلاه تو چرا خوردم سوگند گران

بسر من که مرا از سر من شرم گرفت

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - سوگند دروغ

 

عمر عاشق از املاک اجل فخرالدین

پنبه دزدید و ندانست که آن بگزاید

خورد سوگند و از آن شومی سوگند دروغ

پنبه شد رشته و از . . . ونش برون می‌آید

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - چیست آن

 

چیست آن جفت بهم ساخته همچون زن و مرد

چو فلک گرد بدورش فلک گرداگرد

از برین برف همی بارد و زیرین باران

برف گرم آید هر چند بود باران سرد

سرد و گرمش را چون نیک بیندیشی تو

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - خمخانه

 

تا ز خمخانه یکی دست بحمدانم برد

دید چیزی بگرانسنگی چون ماهوی گرد

هر رگی از وی برخاسته چون نیزه گیو

سر او همچو سر گرزکی و رستم گرد

آنچنان . . . ایر که در . . . ون خری بفشردم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - خر خمخانه

 

خر خمخانه لگد میزند از دور مرا

تا بنزد یکی تا . . . ایه به . . . ون در برمش

من بحمدان هجا هستم خر . . . ای همی

تا لگد میزند او بر من، ون میدرمش

بهجا گفتن سرد از دهنی چون . . . س خر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - خر مغ

 

تاج خرقان ببخارا بلب جوی بشیر

خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن

بسمرقند کنونهم خر مغ می طلبد

تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن

خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - خاطر سوداپز

 

راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا

صلت فاخر چونانکه بود از بر من

زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست

نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من

هرکه در من کند از دیده اعزار نظر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۴ - پسر سلمانی

 

رومه سوزک مژه میکنی از نادانی

ای بهر کندن و هر سوختنی ارزانی

جان کن ای کور جگر سوز و سخن نیکو گوی

مژه وارونه چه کردند ترا میدانی

مژه بر هم نزنی شب ز غم هجران را

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۵ - ای نظامی

 

ای نظامی کلکی بی سر و بی سامانی

بنعوشاک و جهود و مغ و ترسامانی

خر سامانی با تو بنسب کوس نزد

بچه معنی لقب خویش کنی سامانی

پدر تو بره‌ای یافت به ترکی بفروخت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۶۲ - چون دزدان

 

کیست آن گرد شکم مردک رو به مانست

دره در روی کشیده بشکم در دره نی

بی خبر باشد و بی آگهی از صلح و ز جنگ

هیچ جنگی بجهان بی وی و صلحی سره نی

همچو دزدان بکتف بسته و یکسر دارد

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
sunny dark_mode