گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

مکن از برم جدایی به طریق بی وفایی

که نیرزد آشنایی به کشاکش جدایی

به شکنجه و گزندت نکشم سر از کمندت

که گرم کشی به بندت به از آن که پر گشایی

چو اجل ز در درآید همه شادیم فزاید

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۵

 

قلم از ازل ندانم چه نوشته بر سر من

مگرم برای ماتم همه زاد مادر من

ای فلک ای فلک ای فلک داد

از دست جفای تو فریاد

به مصاف حق و باطل به خلاف حق گذاری

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۶

 

به من ای صبا ز رحمت پدارنه یک نظر کن

نظری به چشم رأفت سوی طفل بی پدر کن

غم و سوز و درد و انده الم و گزند و زاری

تب و تاب و حسرتم را بشنو تمام و برکن

چو شدی ز سرگذشت دل دردمندم آگه

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۷

 

یکی ای نسیم یثرب سوی خستگان گذر کن

به یتیم گونه طفلان پدرانه یک نظر کن

تک و تاز آذرین پی ز سرشک وآه من جو

ز مدینه چار اسبه سوی نینوا سفر کن

به شهنشه شهیان چو مجال راز یابی

[...]

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode