×
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۷ - قصهٔ احد احد گفتن بلال در حر حجاز از محبت مصطفی علیهالسلام در آن چاشتگاهها کی خواجهاش از تعصب جهودی به شاخ خارش میزد پیش آفتاب حجاز و از زخم خون از تن بلال برمیجوشید ازو احد احد میجست بیقصد او چنانک از دردمندان دیگر ناله جهد بیقصد زیرا از درد عشق ممتلی بود اهتمام دفع درد خار را مدخل نبود همچون سحرهٔ فرعون و جرجیس و غیر هم لایعد و لا یحصی
باز آمد آب جان در جوی ما
باز آمد شاه ما در کوی ما
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱
مشک چه بود شمه ای از موی ما
چیست عنبر والهٔ گیسوی ما
آب چشم ما به هر سو می رود
هم ز چشم ماست آب روی ما
صبحدم باد صباخوشبو بود
[...]
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۲ - کیفیت روز سیّم از شهادت موافق حدیث حضرت امام صادق علیه السلام
تشنه جان دادید گر در کوی ما
نک بنوشید آب خضر از جوی ما
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۴ - گلهٔ بیجا
نگذری تو هیچگاه از کوی ما
ننگری جز خشمگین، بر روی ما