مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۱
خنده از لطفت حکایت میکندناله از قهرت شکایت میکند
این دو پیغام مخالف در جهاناز یکی دلبر روایت میکند
غافلی را لطف بفریبد چنانقهر نندیشد جنایت میکند
وان یکی را قهر نومیدی دهدیأس کلی را رعایت میکند
عشق مانند شفیعی مشفقیاین دو گمره را حمایت میکند
شکرها داریم زین عشق ای خدالطفهای بینهایت میکند
هر چه ما در شکر تقصیری کنیمعشق […]

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴
جان ازان لبها حکایت می کند
طوطی از شکر روایت می کند
هر که می گوید حدیث سلسبیل
زان لب نوشین کنایت می کند
از رقیبان می کند پهلو تهی
جانب ما را رعایت می کند
چشم شوخش می کشد تیغ جفا
لعل جان بخشش حمایت می کند
دور ازان لب جان یکی نالان نی است
بشنو از نی چون حکایت می کند
زان لب […]
