گنجور

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی

فتنه‌ای در مجلس صاحب‌دلان انداختی

راز ما را فاش کردی در میان خاص و عام

وین حکایت در زبان این و آن انداختی

عارفان را با پری‌رویان کشیدی در سماع

[...]

همام تبریزی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۵

 

بار دیگر فتنه ای در انس و جان انداختی

چهره بنمودی و آتش در جهان انداختی

از برای خاکساران بر سر کوی طلب

فرش عزت بر فراز آسمان انداختی

عشق را سرمایه ای داده ز حسن دلبران

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶۱

 

تا ز حسن خویش عکسی در جهان انداختی

عاشقان را آتش اندر خانمان انداختی

ریخته در کام هستی جرعه ای از جام عشق

شور و غوغا در زمین و آسمان انداختی

تا شناسد مر ترا در هر لباسی چشم جان

[...]

حسین خوارزمی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۲

 

پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی

آتشی در خرمن شورید گان انداختی

یکنظر کردی بسوی دل ز چشم شاهدان

زان نظر بس فتنها در جسم و جان انداختی

در دلم جا کردی و کردی مرا از من تهی

[...]

فیض کاشانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۶

 

رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی

آمدی و آتشی در خان و مان انداختی

ناوک اندازان چشمت هر طرف در جلوه اند

تا چو ابرو بر سر بازو کمان انداختی

مهربانیها نمودی اول و آخر چو شمع

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » ترکیب بند - در مرثیه غازی دادخواه گفته

 

ای فلک امروز شوری در جهان انداختی

آتشت افتد به خان آتش به جان انداختی

باغبان سروی به صد خون جگر پرورده بود

بر زمین مانند شاخ ارغوان انداختی

نازپروردی که جای شیر دادی دایه اش

[...]

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode