عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند
صد هزاران اولیاء رو برزمین
از خدا خواهند مهدی را یقین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵ - اشاره به کتابهای منظوم شیخ
چونکه حق بشناختی شیرین به بین
تا شود این دید تو حقّ الیقین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵ - اشاره به کتابهای منظوم شیخ
تا بیابی عزّت دنیا و دین
آنگهی بر تخت سلطانی نشین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
مصطفی گفتا که علمم اولین
مرتضی گفتا که جفرم را به بین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
تو بدست مصطفی دادی نگین
خاتم ختم رسل ای شاه دین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
مرتضی میدان ولیّ حق یقین
انّما در شأن او آمد ببین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
هرچه بینی نیک دان و نیک بین
تاتو را گردد معانی همنشین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
ای ز تو روشن همه روی زمین
هست عطّارت ز خرمن خوشه چین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
پس زبان بگشاد کای عطّار دین
دادمت اسرار ودرهای یقین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
راه دین راه علی دان در یقین
تا شود نور الهت راه بین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
هرکه چون دانه بیفتد بر زمین
خود برون آید چو نی اسراربین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۹ - در شرح حال خود فرماید
ای تو مقصود پدر در سرّ دین
از تو روشن گشته ایمانم یقین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
روی خود پیشش نهادم بر زمین
گفت سر بردار و سرّ حق به بین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
مصطفی گفتا بمن کای مرد دین
میشناسی شاه دین را از یقین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
اوست دانا در علوم اوّلین
اوست بینا در کلام آخرین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۱ - مقولۀ پیر درباره شیخ
تو چه دانی سرّ این دریای دین
او یدالله است درعین الیقین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۴ - پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
رفت تا بیند که چه غوغاست این
دید شخصی رونهاده بر زمین
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۵ - در سوخت و کشتن اهل خلاف درویشی را بجهة ذکر حدیث الولایة افضل من النبوة
شیخ گمره گفت ای مردود دین
این سخن هرگز نباشد از یقین