گنجور

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

گر تو ایمان خواهی از هستی گریز

خود تو جام نیستی بردار تیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

رو تو ای عطّار از بی‌دین گریز

زآنکه بی‌دین با تو باشد در ستیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه

 

شد نهنگ لا بسرهنگی عزیز

زان کمر دادش چو قاف و تیغ نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه

 

پس توباشی جمله دیگر هیچ چیز

چون تو باشی خود نباشد هیچ نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

پس مرا فرعون نفسی هست نیز

کو ندارد جز شهادت هیچ چیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۹ - الحكایة ‌و التمثیل

 

یک دعاش آموخت زیبا و عزیز

گفت این بهتر ترازان جمله چیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۹ - الحكایة ‌و التمثیل

 

آنکه او از فقر فخر آمد عزیز

کی گذارد هیچ کس را هیچ چیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیه

 

چون شوم فارغ ز چندان رستخیز

لرزه بر من افتد و من در گریز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۶ - الحكایة ‌و التمثیل

 

من نخواهم خواست از حق هیچ چیز

زآنکه با او درنگیرد هیچ نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۷ - الحكایة ‌و التمثیل

 

سوی آن دیوانه شد مردی عزیز

گفت هستت آرزوی هیچ چیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

حاتمش گفتا که ای مرد عزیز

خورده ام زان تو هرگز هیچ چیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

زرد را کرده ز گلگونه عزیز

سرخ رویش خوانده و سر سبز نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه

 

اول نام تو از نام عزیز

یافته عزت چه خواهد بود نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

چون از آن خود نبودت هیچ چیز

زین همه منصب چه سودت هیچ نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۱ - المقالة ‌الثامنه

 

زین سخن در گشت لوح و گفت خیز

آبروی خویش و آن ما مریز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

هرچه دید و هرچه بر وی رفت نیز

خوش شمرد آن جمله چون جان عزیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گفت یوسف قبلهٔ روی عزیز

چون نمیبیند چه خواهد بود نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل

 

تا بدان دیده ز یک یک ذره چیز

نقد بینم روی لیلی جمله نیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

چون ترا هم خون بخواهد خورد نیز

خون دنیا کم خور آخر ای عزیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

تو دل پاک خود و جان عزیز

کردهٔ در قید یک یک ذره چیز

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۹
sunny dark_mode