عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
بامدادی پیش شاه آمد وزیر
دید پیش شه سر آن بی نظیر
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
بود بر بالین او حاضر وزیر
گفت ای بخشندهٔ تاج و سریر
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
شه پسر را گفت از اسب آی زیر
بازکن بند قبا در رو دلیر
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
با وزیر خویشتن گفت ای وزیر
چیست رای تو درین مشتی اسیر
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و الثلثون
چون بچیزی سر فرو نارد فقیر
پس ز بی سرمایگی نبود گزیر
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
چون سکندر با حکیم و با خفیر
ماند اندر غار تاریکی اسیر
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
سالک سرگشته آمد پیش پیر
شرح روحش داد از لوح ضمیر
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
آن ملایک چون نگه کردند زیر
آمدند از جان خود از خوف سیر
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱۹ - الحكایة و التمثیل
دل بخود باز آور و آرام گیر
جمع کن خود را بشولیده ممیر
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۱ - الحكایة و التمثیل
چون حوالت با تو آمد در پذیر
وین گدا را دست گیر ای دست گیر
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۳ - الحكایة و التمثیل
مانده ام از دست خود در صد زحیر
دست من ای دستگیر من تو گیر
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۵ - الحكایة و التمثیل
گاه میسوزم ز بیم زمهریر
گه شوم افسرده از خوف سعیر
عطار » وصلت نامه » بخش ۶ - حکایت الوصال فی شرح البلال
چون تو یکتا باشی ای مرد فقیر
بر همه عالم شوی سلطان و میر
عطار » وصلت نامه » بخش ۸ - فی الوحدة و الکثرت
جهد کن کثرت نه بینی ای فقیر
تا نمانی همچو احول در سعیر
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۱ - مطلب در تنبیه و ترغیب سالک
گر تو غیر حق ببینی ای فقیر
هر زمان از جان بر آری صدنفیر
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۳ - شرحی از حکایت سلطان محمود با شیخ لقمان سرخسی
دی برفت از داردنیا آن فقیر
آن به معنی بس بزرگ و بینظیر
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۵ - الحکایات و الرموز و پرسیدن سالکی رمز عشق را از عارفی بهلول نام
سالکی آمد به پیش آن فقیر
گفت ای در عشق حق گشته منیر
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۹ - المقالة سراج وهاج شیخ منصور حلاج قدس سره و شرح شهادت آن بزرگوار
حال او حال عجب بود ای فقیر
بد به معنی و به صورت بینظیر
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
اینکه گفتی کفر محض است ای فقیر
درگذر از کفر رستی از سعیر
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
هست نام او در این عالم کبیر
سالکان و طالبان را دستگیر