آن گدائی چون برست از نان و آب
بعد مرگ او کسی دیدش بخواب
گفت حق با تو چه کرد ای مهربان
گفت چون رفتم بر حق گفت هان
پیشم آور تا چه آوردی مرا
گفتم آخر من چه دارم ای خدا
قرب پنجه سال رفتم در بدر
راه پیمودم جهانی سر بسر
جمله میگفتند ای مرد گدا
نیست ما را نان پدید آرد خدا
مردمان نانم ندادندی بسی
با تو کردندی حوالت هر کسی
چون حوالت باتو آمد روز و شب
از گدائی میکنی چیزی طلب
جمله گفتندی خدا بدهد ترا
پس بده گر میدهی ای پادشاه
شاه هرگز از گدا چیزی نخواست
گر نخواهد خالق شاهان رواست
چون حوالت با تو آمد در پذیر
وین گدا را دست گیر ای دست گیر
پادشاها چون همه هیچیم ما
سر ز فرمان تو چون پیچیم ما
قدرت وعلم وارادت چون تراست
هرچه خواهی میتوانی کرد راست
گرچه کردم جرم بسیار ای خدای
قادری ناکرده انگار ای خدای
هست جود و فضل تو بحری عظیم
در بر آن کی بود امکان بیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره یک گدایی است که پس از مرگش در خواب به خداوند میگوید که در طول زندگیاش هیچ چیزی نداشته و از خدا میخواهد تا اعمالش را مورد قضاوت قرار دهد. او در طول ۵۰ سال از خدا یاری میطلبیده، اما همیشه با کمبود نان و مشکلات روبرو بوده است. مردم به او میگفتند که خدا به او کمک نخواهد کرد. اما حالا که در پیشگاه خداوند است، او به قدرت، علم و اراده الهی اشاره میکند و از رحمت و بخشش خدا سخن میگوید. در نهایت، گدایی به عظمت جود و بخشش خداوند اشاره میکند و میگوید که او هیچ گاه مورد قضاوت سختی قرار نخواهد گرفت.
هوش مصنوعی: وقتی آن گدا از نان و آب بینیاز شد، پس از مرگش کسی او را در خواب دید.
هوش مصنوعی: شخصی از مهربان میپرسد که حق با او چه کرد. مهربان پاسخ میدهد که وقتی بر حق رفت، متوجه شد که حق به او میگوید: "چرا تا به حال این را نگو!"
هوش مصنوعی: مرا نزد خود بیاور تا ببینم چه چیزهایی برای من به ارمغان خواهی آورد. در آخر گفتم که من چه چیزی دارم، ای خدای بزرگ.
هوش مصنوعی: من سالها در جستجوی وصالت راهها طی کردم و در این سفر، جهانی را مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: همه میگفتند که ای مرد! ما بندگان خدا هیچ تردیدی نداریم که خداوند نان برای ما ایجاد خواهد کرد.
هوش مصنوعی: مردم به من نان نمیدادند، ولی هر کسی در مورد تو صحبت میکرد و به تو ارجاع میداد.
هوش مصنوعی: وقتی روز و شب به تو نزدیک میشود، از فقر و نیازمندی چیزی میطلبی.
هوش مصنوعی: همه میگویند که خدا به تو خواهد داد، پس اگر میدهی، این کار را بکن ای پادشاه.
هوش مصنوعی: پادشاه هرگز از بیچارهها چیزی نمیطلبد، اگر او نخواهد، آفرینندهی پادشاهان درست میگوید.
هوش مصنوعی: وقتی که زرنگی و شایستگی تو در کنار من قرار گرفت، از این کمکخواه برخوردار شو و به او کمک کن.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، ما همه در برابر تو insignificant و بیاهمیت هستیم، مانند این که به خاطر دستورات تو به هر سمتی میچرخیم و تابع فرمانهای تو هستیم.
هوش مصنوعی: هر چه بخواهی و اراده کنی، با توانایی و دانشی که داری، میتوانی به آن دست یابی.
هوش مصنوعی: هرچند گناهان زیادی مرتکب شدهام، ای خداوند توانای قادر، مرا همچون کسی که هیچ گناهی نکرده است، ببخش.
هوش مصنوعی: سخاوت و لطف تو مانند دریایی بزرگ است و در برابر آن، امکان هیچ گونه ترسی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.