×
عطار » پندنامه » بخش ۱۰ - در صفت علامتهای بزرگی
دیگر آن باشد که جوید وصل دوست
وانکه از دشمن حذر کردن نکوست
عطار » پندنامه » بخش ۴۳ - در بیان آن که از دو کس احتراز میباید کرد
اول از دشمن که او استیزه روست
وانگهی از صحبت نادانِ دوست
عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پردهبازی او
این صورها صورت استاد اوست
از برون پرده این صورت نکوست
عطار » اشترنامه » بخش ۱۳ - در تقریر راه و تفسیر آن
هرچه آن شاه باشد آن اوست
مغز باید تا برون آید ز پوست
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
پادشاه جمله مسکینان هم اوست
مغز شاهان اوست، ایشان جمله پوست
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
چون در این و آن شود پیدا هم اوست
هر دو یک سیب است بی شک مغز و پوست
عطار » اشترنامه » بخش ۲۰ - حكایت استاد نقاش
چونکه خود سازد یقین داند که اوست
از چه این کلی زبانها گفتگوست
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
آنچنان محبوب بود از عشق دوست
کورها دیگر نکرده مغز و پوست
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
عشق مغزی مینماید سوی دوست
تو بماندی در میانه جمله پوست
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
راز خود را گفت کلی پیش دوست
مغز گشته لیک نه مغز ونه پوست