عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
مرهم من حیدر و اولاد اوست
لاجرم این ریش و زخم من نکوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
هرچه از هستیست جمله هست ازوست
غیر این معنی همه رنگست و بوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
عدل پیش مصطفا و آل اوست
در معانی همچو روی او نکوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
عدل پیش مصطفی و آل اوست
خوی عادل همچو روی او نکوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
اصل معنی آنکه جان من ازوست
در معانی دیدن جانان نکوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
اهل راز آنست کو شد مست دوست
گفت مستیام همه از خمّ اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
شهر ما را نام باشد علم دوست
علم یار ما چو روی او نکوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
پیش دانا صورت و معنی ازوست
پیش نادان حیرت این گفتگوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۲ - در حکایت بیداری بیداردلان که تنبیه است بآگاهی ارباب عرفان و رهائی یافتن از خواب غفلت بیحاصلان
خواب چبود غفلت و پندار اوست
هست بیداری همه بیدار دوست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
گرچه دنیای دنی اقطاع اوست
آتشست او زان ندارد هیچ دوست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
آسمان و عرش و عنصر چیست پوست
خاک الحق جمله را مغزی نکوست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
پای تا سر زاریم چه رگ چه پوست
همچو چنگی زانکه میداری تودوست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - فی معراج النبی صلی الله علیه و اله و سلم
چون چنین عقدیش حاصل شد ز دوست
قول وفعلش جمله قول و فعل اوست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۶ - فی الحكایة و التمثیل
زشت او زشت و نکوی اونکوست
زشت دشمن دار نیکو دار دوست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
خواستن از تو نه زشت و نه نکوست
نه ترا دشمن توان گفتن نه دوست
عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثه
پیر گفتش آنکه میکائیل اوست
لطف را و رزق را دادن نکوست
عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
گرچه تن را نیست قدری پیش دوست
یوسف جان در حریم خاص اوست
عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
قالبش ماراست قلبش آن دوست
مغز آن اوست وان ماست پوست
عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
او چو میداند که کار از بهر اوست
گر برای او بخون گردم نکوست
عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
کاین زمان من میکشم از بهر دوست
دوست داند کاین همه از بهر اوست