عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
عقل تو چون در سر مویی بسوخت
هر دو لب باید ز پرسیدن بدوخت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای برهنه که جبهای ژنده به او بخشیدند
در خزانهات جامها جمله بسوخت
کین همه ژنده همی بایست دوخت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت تاجری که از فروختن کنیز خود پشیمان شد
کز حماقت رفت، چشم عقل دوخت
دلبر خود را به دیناری فروخت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست
کهنه ها جمله به یک گندم فروخت
هرچ بودش جمله در گندم بسوخت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که لات را به هندوان نفروخت و آنرا سوزاند
سرکشی گفتش نمیبایست سوخت
زر به از بت، میببایستش فروخت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که لات را به هندوان نفروخت و آنرا سوزاند
گفت چون محمود آتش برفروخت
وآن بت آتش پرستان را بسوخت
عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » حکایت شبلی که گاه مردن زنار بسته بود
جان من کز هر دو عالم چشم دوخت
این زمان از غیرت ابلیس سوخت
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » بیان وادی عشق
تا بریشم در وجود خود نسوخت
در مفرح کی تواند دل فروخت
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا
صد هزاران سبز پوش از غم بسوخت
تا که آدم را چراغی برفروخت
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » گفتار یوسف همدان دربارهٔ عالم وجود
برق استغنا چنان اینجا فروخت
کز تف او صد جهان اینجا بسوخت
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » پند ارسطاطالیس بر اسکندر هنگام مردن او
شمع دین چون حکمت یونان بسوخت
شمع دل زان علم بر نتوان فروخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
گرچه او بر تو بسی زینت فروخت
عاقبت دنیا بچشمش میخ دوخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
هر که او در آتش محنت بسوخت
همچو بوذر جامهای از صدق دوخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۸ - نقل نمودن معجزه حضرت امام رضا علیه السلام و بیان آنکه نسب و نسبت ظاهری با مخالفت، بعد و گرفتاریست ونسبت باطن با ارباب هدایت با موافقت رهائی و رستگاری
چشم سید چون بچشم شیر دوخت
سر بزیر افکند شیر و بر فروخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۸ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «انت اخی فی الدنیا و الاخرة وانت منی بمزلة هرون من موسی»
زین ولایت مرتضی چون برفروخت
جان اصحاب نبی از رشک سوخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری
هر که دنیا دار شد خود را بسوخت
یا به تیری از بلا خود را بدوخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
آب را بستاند و بروی چشم دوخت
آب آتش گشت و او را زود سوخت
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
ازدرخت سبز شمعی برفروخت
تا چو پروانه کلیمش پر بسوخت
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
ابر را چون شوق تو آتش فروخت
آبرویش ریخت چون آتش بسوخت
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
تا زفان ازگرمی گفتم بسوخت
گفت چون آتش جهان بر من فروخت